او در جواب گفت : صد دینار حضرت فرمود: امید داری چقدر سود نصیب تو گردد؟ گفت : علم غیب نمی دانم . حضرت فرمود: گفتم : امید داری چه اندازه سود ببری ؟ گفت : امیدوارم دویست دینار سود ببرم . امام علیه السلام کیسه ای به او داد که سیصد دینار در آن بود فرمود: زراعت هم مال خودت باشد و خداوند آنچه امید داری نصیب می کند. آن مرد سر امام علیه السلام را بوسید و از او خواست که از خطایش در گذرد. امام علیه السلام بر او لبخندی زد و بازگشت . وقتی امام علیه السلام به مسجد رفت آن مرد را دید که نشسته است ، وقتی چشمش به امام علیه السلام افتاد: گفت : اللّه اعلم حیث یجعل رسالته خداوند داناتر است که رسالتش را در چه کسی قرار دهد. اصحاب آن حضرت پرسیدند قضیه چیست ؟ امام علیه السلام فرمود شما چیز دیگری می گفتی حال شنیدید الان چه گفت ؟ وقتی امام علیه السلام به منزل خود رفت به یارانش که از اوخواسته بودند اجازه دهد آن مرد را بکشند فرمود: کدامیک بهتر بود آنچه شما می خواستید انجام دهید یا آنچه من می خواستم انجام دهم ؟ من با مبلغی او را اصلاح کردم و با این شراو را از خود دور کردم.
او در جواب گفت : صد دینار حضرت فرمود: امید داری چقدر سود نصیب تو گردد؟ گفت : علم غیب نمی دانم . حضرت فرمود: گفتم : امید داری چه اندازه سود ببری ؟ گفت : امیدوارم دویست دینار سود ببرم . امام علیه السلام کیسه ای به او داد که سیصد دینار در آن بود فرمود: زراعت هم مال خودت باشد و خداوند آنچه امید داری نصیب می کند. آن مرد سر امام علیه السلام را بوسید و از او خواست که از خطایش در گذرد. امام علیه السلام بر او لبخندی زد و بازگشت . وقتی امام علیه السلام به مسجد رفت آن مرد را دید که نشسته است ، وقتی چشمش به امام علیه السلام افتاد: گفت : اللّه اعلم حیث یجعل رسالته خداوند داناتر است که رسالتش را در چه کسی قرار دهد. اصحاب آن حضرت پرسیدند قضیه چیست ؟ امام علیه السلام فرمود شما چیز دیگری می گفتی حال شنیدید الان چه گفت ؟ وقتی امام علیه السلام به منزل خود رفت به یارانش که از اوخواسته بودند اجازه دهد آن مرد را بکشند فرمود: کدامیک بهتر بود آنچه شما می خواستید انجام دهید یا آنچه من می خواستم انجام دهم ؟ من با مبلغی او را اصلاح کردم و با این شراو را از خود دور کردم.
ابویوسف پرسید: درباره حاجی که در حال احرام باشد، آیا شرعاً می تواند از سایه بان استفاده کند؟ حضرت فرمود: خیر، صحیح نیست . پرسید: چنانچه خیمه ای را نصب کند و داخل آن رود، چه حکمی دارد؟ فرمود: در آن اشکالی نیست . پرسید: چه فرقی بین آن دو وجود دارد؟!
حضرت فرمود: درباره زن حایض چه می گوئی ، آیا نمازهای خود را باید قضا کند یا خیر؟ جواب داد: خیر.
فرمود: آیا روزه های خود را باید قضا نماید؟ گفت : بلی . فرمود: چه فرقی بین نماز و روزه می باشد؟ گفت : در شریعت اسلام حکم آن چنین وارد شده است . امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: درباره احکام شخص حاجی در حال احرام نیز چنان وارد شده است . در این لحظه مهدی عبّاسی خطاب به ابویوسف کرد و گفت : ای ابویوسف ! چه کردی ؟ کاری که نتوانستی انجام دهی ؟!
ابویوسف گفت : او یعنی ؛ امام کاظم علیه السلام – مرا با یک استدلال از پای درآورد.
ﺭﻭﺯﻯ ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ ﻉ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩﻯ ﮊﻭﻟﻴﺪﻩ ﻭ ﺧﺎﻙ ﻧﺸﻴﻦ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﻤﻮﺩ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺪﺗﻰ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻥ (ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﻣﺘﮕﺬﺍﺭﻯ ﺣﺎﺿﺮﻡ، ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻛﺎﺭﻯ ﺩﺍﺭﻯ ﺑﮕﻮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ! ).
ﺷﺨﺼﻰ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﻔﺖ: (ﻋﺠﺒﺎ! ﺗﻮ ﻧﺰﺩ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ (ﺧﺎﻙ ﺁﻟﻮﺩ ﻭ ﻛﻮﺥ ﻧﺸﻴﻦ) ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻯ ﻭ ﻫﻤﻨﺸﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻯ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﻛﻨﻰ ﺍﻭ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﺪﻣﺖ ﻛﻨﺪ... )
ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ (ﻉ) ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ، ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺩﻳﻨﻰ ﻣﻦ ﻃﺒﻖ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﺪﺍ (ﻗﺮﺁﻥ) ﻭ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪﺍﻡ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﻯ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻭ، ﺣﻀﺮﺕ ﺁﺩﻡ (ﻉ) ﻳﻜﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮﻳﻦ ﺩﻳﻦ ؛ﺩﻳﻦ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ (ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻜﺎﺭﻯ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩﻩ) ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﻨﻴﻢ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﺎ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺨﺮ ﺑﺮ ﺍﻭ، ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻛﻮﭼﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ:
ﻧﻮﺍﺻﻞ ﻣﻦ ﻟﺎﻳﺴﺘﺤﻖ ﻭﺻﺎﻟﻨﺎ ﻣﺨﺎﻓﺔ ﺍﻥ ﻧﺒﻘﻰ ﺑﻐﻴﺮ ﺻﺪﻳﻖ
(ﺑﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﻳﻢ، ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻮﻳﻢ) (1).
۱-ﺍﻋﻴﺎﻥ ﺍﻟﺸﻴﻌﻪ ﺝ 2، ﺹ 7
داستان های شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السلام
ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻭﻯ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﺮ ﺣﺎﺟﺘﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ، ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ. ﺍﺻﺤﺎﺏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻳﺎﺑﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ! ﺁﻳﺎ ﻧﺰﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺴﻰ ﻣﻰ ﻧﺸﻴﻨﻰ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻴﺎﺯﻫﺎﻯ ﺍﻭ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻰ ﻛﻨﻰ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ؟
ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﺎﺳﺖ، ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﻯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻳﻚ ﭘﺪﺭ ﻳﻌﻨﻰ ﺁﺩﻡ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻭ ﻳﻚ ﺩﻳﻦ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺍﻭ ﺳﺎﺯﺩ ﻭﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﺒﺎﻟﻴﻢ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﺑﻴﻨﺪ (۱)
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍَﻗْﺮَﺑُﻜُﻢْ ﻣِﻨّﻰ ﻏَﺪﺍً ﻓﻰِ ﺍﻟْﻤَﻮﻗِﻒِ... ﺍَﺣْﺴَﻨُﻜُﻢْ ﺧُﻠْﻘﺎً ﻭَﺍَﻗْﺮَﺑُﻜُﻢْ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻨﺎﺱِ. ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻓﺮﺩﺍﻯ ﻗﻴﺎﻣﺖ... ﺧﻮﺵ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ. (۲)
۱) ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ﺑﺨﺶ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ
۲) ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 77، ﺹ 150.
شخصیت اخلاقی امام موسی کاظم (ع)
امام موسی کاظم (ع) در علم و تواضح و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بی کران خویش تربیت می فرمود. شبها به طور ناشناس در کوچه های مدینه می گشت و به مستمندان کمک می کرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در کیسه ها می گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می کرد. موسی بن جعفر در مدینه معروف بود و اگر به کسی صره ای می رسید بی نیاز می گشت.
شهادت امام موسی کاظم (ع)
واپسین روزهای عمر امام کاظم (ع) در زندان سندی بن شاهک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. شهادت امام در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ در بغداد رخ داده است.
درباره كيفيت شهادت امام سه روايت مختلف نقل شده است:
شهادت آن حضرت در پى مسموم كردن امام صورت گرفته است. اين در روايتى از امام رضا (ع) آمده است. همينطور روايات ديگرى كه يحيى بن خالد را به قتل آن حضرت متهم مىكند، اين نكته آمده است.
در نقلى آمده است كه آن حضرت را در فرشى پيچانده و چنان فشار دادهاند كه حضرت به شهادت رسيده است.
روايت ديگر آن است كه حمدالله مستوفى نقل كرده: شيعه گويند به فرمان هارون الرشيد سرب گداخته در حلق ایشان ريختند.
در اين باره روايتى كه بيش از همه شهرت دارد، مسموم ساختن امام است. پس از شهادت امام، جسد مبارك آن حضرت را به دو دليل در معرض ديد خواص اهل بغداد و عموم مردم قرار دادند:
بنا به نوشته اربلى، سندى بن شاهك، فقها و وجوه اهل بغداد را كه هيثم بن عدى نيز در ميان آنها ديده مىشد، بر سر جسد مبارك امام آورد تا ببينند زخم و جراحت و يا آثار خفگى در بدن آن حضرت وجود ندارد و به مرگ طبيعى از دنيا رفته است.
از آنجا كه برخى از شيعيان معتقد به مهدويت آن حضرت بودند و يا احتمال داشت اعتقاد به مهدويت او پيدا كنند، جسد امام را روى پل بغداد بر زمين نهادند و يحيى بن خالد دستور داد تا فرياد زنند: اين موسى بن جعفر است كه رافضه معتقدند او نمرده است. پس از آن مردم آمده و او را در حالى كه از دنيا رفته بود نگاه كردند.
تاريخ شهادت امام بنا به نقل شيخ صدوق 25 رجب 183 بنا به نقل شيخ مفيد 24 رجب، و در نقل مستوفى، روز جمعه 14 صفر بوده است.
پیکر امام موسی بن جعفر (ع) را در منطقه شونیزیه در مقبره خانوادگی منصور که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند. آرامگاه امام کاظم (ع) و امام جواد (ع)، در منطقه کاظمین در بغداد به حرم کاظمین مشهور و زیارتگاه مسلمانان بهویژه شیعیان است. بر پایه روایاتی از امام رضا (ع)، ثواب زیارت قبر امام کاظم، با زیارت قبر پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) برابری میکند.
دوران زندان امام موسی کاظم (ع)
امام کاظم (ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد.
امام موسی کاظم چند سال در زندان بود؟ نخستین بار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند. هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمان دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در ۲۰ شوال سال ۱۷۹ ایشان را در مدینه دستگیر و در ۷ ذیحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی کرد. بنا به گزارش شیخ مفید، هارون در سال ۱۸۰ در نامهای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت. امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام کاظم (ع) سالهای پایانی عمر خود را در زندانهای فضل بن یحیی و سندی بن شاهک گذراند. در زیارتنامه امام کاظم (ع) با عبارت الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون؛ «کسی که در سیاهچالها شکنجه میشد» به او سلام داده شده است.
درباره دلیل دستگیر شدن امام هفتم شیعیان توسط خلفای عباسی و انتقال ایشان به زندان، گزارشهای متفاوتی در منابع آمده است. بنا بر برخی گزارشها دلیل دستگیری وی به دستور هارون، حسادت یحیی برمکی و بدگویی علی بن اسماعیل بن جعفر از وی نزد هارون بوده است. گفته شده هارون به ارتباط شیعیان با امام کاظم حساس بود و از اینکه اعتقاد شیعیان به امامت آن حضرت باعث تضعیف حکومت وی شود، بیم داشت. همچنین بر پایه برخی گزارشها دلیل زندانی شدن امام کاظم (ع) این بود که برخی از شیعیان همچون هشام بن حکم، با وجود اینکه امام دستور به تقیه داده بود، خواست امام را رعایت نمیکردند. این گزارشها مناظرههای هشام بن حکم را از جمله اسباب زندانی شدن امام برشمردهاند.
دوران امامت امام موسی کاظم (ع) و خلفای معاصر امام موسی کاظم (ع)
امام موسی بن جعفر (ع)، پس از شهادت امام صادق (ع) در سال ۱۴۸ قمری در سن ۲۰ سالگی به امامت رسید. مدت امامت موسی بن جعفر ۳۵ سال بود و با شهادت ایشان در سال ۱۸۳ امامت به فرزندشان، امام رضا (ع) منتقل شد.
خلفای دوران پیش از امامت امام موسی کاظم (ع) مربوط به سال های ۱۲۸ تا ۱۴۸ قمری است. در این سال ها به ترتیب مروان بن محمد (۱۲۸-۱۳۲)، سفاح (۱۳۲-۱۳۶) و منصور دوانیقی (۱۳۶-۱۴۸) بر کرسی خلافت نشستند.
خلفای دوره امامت شامل چهار خلیفه می شود که از سال 148 تا 183 قمری خلافت کردند. اسامی خلفای دوران امامت امام موسی کاظم (ع) عبارتند از منصور دوانیقی (۱۴۸-۱۵۸)، مهدی عباسی (۱۵۸-۱۶۹)، هادی عباسی (۱۶۹-۱۷۰) و هارون عباسی (۱۷۰-۱۸۳).
همسران و فرزندان امام موسی کاظم (ع)
تعداد همسران امام کاظم (ع) روشن نیست. نخستین آنها، نجمه مادر امام رضاست. از تعداد فرزندان ایشان نیز در منابع تاریخی گزارشهای متفاوتی آمده است. به گزارش شیخ مفید، او ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) داشته است. امام رضا (ع)، إبراهیم، شاهچراغ ، حمزه، اسحاق از جمله پسران و فاطمه معصومه و حکیمه از جمله دختران او هستند. نوادگان امام کاظم (ع) به سادات موسوی شهرت دارند.
دوران کودکی امام موسی کاظم (ع)
مادر آن حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس (اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. امام موسی کاظم (ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابو حنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم می کردند.
امام موسی بن جعفر (ع) در دوران انتقال قدرت از امویان به عباسیان به دنیا آمد. در چهار سالگی وی، نخستین خلیفه عباسی به حکومت رسید. در منابع تاریخی از زندگی امام کاظم تا پیش از امامت وی، اطلاعات چندانی در دست نیست، جز چند گفتگوی علمی در زمان کودکی از جمله گفتگو با ابوحنیفه و عالمان ادیان دیگر که در مدینه رخ داده است